نامه‌ای به احزاب کمونيست و کارگری جهان
عدالت عدالت

نظر به ضعف رسانه‌های جمعی سوريه در مقابله با رسانه‌های غول‌پيکر امپرياليستی، و بسيج نيروها در سراسر جهان عليه سوريه، و ائتلاف ضد‌سوريه متشکل از قدرت‌های امپرياليستی به علاوۀ دست‌نشاندگان آن‌ها در منطقه- از آن‌جمله ترکيه که يک سياست پراگماتيستی شريک شدن در هژمونی قدرت‌های غربی در منطقه را در پيش گرفته است- نظر به همه اين‌ها، حزب ما اميدوار است که تمام احزاب کمونيست، کارگری و دمکراتيک در جهان اين توضيحات روشن‌کننده را جهت اطلاع افکار عمومی در کشورهای خود پخش نمايند. هم‌چنين، از اين احزاب می‌خواهيم [همبستگی] با سوريه را مستحکم نمايند، زيرا سوريه مهم‌ترين کشور عربی است که در مقابل طرح‌های امپرياليستی برای سطله بر منطقه مقاومت می‌نمايد، و استوار با طرح آمريکايی- اسرائيلی برای تجزيه منطقه به چندين واحد سکتاريستی که کنترل آن‌ها آسان خواهد بود، مخالفت می‌ورزد. سوريه هم‌چنين از مقاومت ملی در فلسطين، لبنان و عراق حمايت می‌کند. به علاوه، سوريه از حق مردم فلسطين برای آزادی اراضی خود و تأسيس يک حکومت ملی با پايتخت آن در بيت‌المقدس حمايت می‌کند.

 

 

 

 

منبع: حزب کمونيست سوريه (متحد)


● «ادامه سرکوب خونین تظاهرکنندگان در سوریه از سوی نیروهای ساختارهای امنیتی وابسته به دولت بعثی حاکم، کوشش کشورهای امپریالیستی برای ایجاد زمینه‌های تصویب قطعنامه‌های مشخصی در شورای امنیت که مداخله مستقیم آنان در این کشور را امکان پذیر کند، ... ، یک بار دیگر ضرورت بررسی نقش ویرانگر نظام‌های دیکتاتوری منطقه در فراهم آوردن شرایط عملکرد و کسب سَروری (هژمونی) امپریالیسم را پیش می‌کشد.» («رژیم‌های دیکتاتوری در خاورمیانه، تسلط طلبی امپریالیسم و تحولات میهن ما»، نامۀ مردم، شمارۀ ۸۷۶، دورۀ هشتم، سال بيست و پنجم، ۷ شهريورماه  ۱۳۹۰):
http://www.edalat.org/sys/content/view/6372/5/
● «خیزش‌های مردمی و سقوط دیکتاتورها در مصر و تونس، بر پایه خواسته‌هایی چون دموکراسی واقعی و عدالت اجتماعی، در کنار تحولات اخیر در سوریه، کابوس وحشتناک همه نیروهای رژیم ولایی است.» («ریشه‌های مادی شکاف‌های روبنای سیاسی و لزوم مبارزه فعال برضد دیکتاتوری»، نامه مردم، شمارۀ ۸۶۸، دورۀ هشتم، سال بيست و پنجم،  ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۰):
http://www.edalat.org/sys/content/view/6015/5/
● «مبارزه جنبش‌های مردمی بر ضد ديکتاتوری‌های حاکم در الجزاير، اردن، بحرين، مراکش، ليبی، يمن، سوريه با تاثيرگيری معنوی از تحولات تونس و مصر اوج بی‌سابقه‌ای گرفت... اين تحولات به لحاظ گستردگی طيف نيروهای شرکت‌کننده، شعارها، و تاکتيک‌های مبارزاتی مردم، شباهت‌های حيرت‌آوری با جنبش اعتراضی مردم ايران در دو سال اخير دارد، و می‌توان گفت که از آن تاثير مشخصی گرفته است.» («خاورميانه در آستانۀ تحولات تاريخی، طرح برنامۀ نوين حزب توده[ۀ] ايران، نامۀ مردم، شمارۀ ۸۷۴، ۱۰ مرداد ۱۳۹۰،  صفحۀ ۸):
http://www.tudehpartyiran.org/Barnameh-July2011-V2.pdf
 

***
 
 
نامه‌ای به احزاب کمونيست و کارگری جهان
 

با درودهای رفيقانه،
مايليم گزارش و تحليل مختصری از رويدادهای متوالی که در کشور ما، سوريه، اتفاق افتاده است ارايه نماييم، باشد که بتوانيم از يک سو برخی واقعيات را برجسته نموده، و برخی از دروغ‌های ساخته‌و‌پرداخته و عرضه شده از طرف تبليغات امپرياليستی عليه سوريه را بی‌ اعتبار سازيم.

از شروع رويدادها در مارس گذشته تاکنون، تعداد کثيری از ايستگاه‌های تلويزيونی در آمريکا، بريتانيا و فرانسه، برخی ايستگاه‌ها در جهان عرب، و هزاران پايگاه اينترنتی برای کار سخت بسيح شده اند تا واقعيت اين رويدادها را وارونه نشان دهند، و تا آنجا که به افکار عمومی جهان مربوط می‌شود، به طور شبانه‌روز برنامه‌های ويژه‌ای در خدمت اين هدف پخش می‌کنند.

رييس‌جمهور آمريکا هر روز بياناتی به زبان می‌آورد که شامل تهديدات گستاخانه عليه سوريه و هم‌چنين مداخله آشکار در امور داخلی مردم سوريه می‌شود. مقامات عالی‌رتبه در اتحاديه اروپايی از رييس‌جمهور آمريکا تقليد می‌کنند.

اين تهديدات و مداخلات موقعی به اوج خود رسيد که رييس‌جمهور آمريکا مدعی شد رژيم سوريه بی‌مورد و نامشروع است. تحريم‌های سخت و ناعادلانه به مردم سوريه و اقتصاد آن تحميل شده است. با اين وجود، خطرناک‌ترين آن‌ها، طرح‌هايی است که برای به راه انداختن امواج ضربات هوايی برای چندين هفته عليه ۳۰ نقطه استراتژيک در سوريه از طرف ناتو بررسی و تأييد شده است- دقيقاً شبيه آنچه در يوگسلاوی اتفاق افتاد.

برخی مقامات در اروپا، برای طرح خواست مقابله با اوضاع در سوريه دقيقاً آن‌طور که گويا نسخۀ ساده بحران ليبی است، هرگز ترديد به خود راه نمی‌دهند. چندين هزار غيرنظامی قتل‌عام شده اند، ده‌ها کارخانه و واحد اقتصادی به وسيله حملات هوايی نابوده شده اند، و در عين حال ليبی در حال تقسيم شدن است.

دولت‌های عضو ائتلاف بين‌المللی امپرياليستی سعی کرده اند با استفاده از تمام ابزار ممکن، در شورای امنيت قطع‌نامه‌ای را در محکوميت سوريه گذرانده، متعاقب آن قطع‌نامه‌های متوالی عليه سوريه تصويب نموده، آن را تابع فصل هفتم منشور سازمان ملل قرار دهند، تا از اين طريق کارزار تجاوزگرانه خود را قانونی نمايند. در نتيجۀ مخالفت روسيه و چين، همراه با آفريقای جنوبی، هند، برزيل و لبنان، تلاش‌های امپرياليستی در شورای امنيت سازمان ملل، تاکنون شکست صِرف بوده‌ است.

تمام اين حرکات به دو بهانه زير صورت می‌گيرد:
۱- تظاهرکنندگان در سوريه کشته می‌شوند، برای مقابله با تظاهرکنندگان معترض از شيوه‌های امنيتی استفاده می‌شود.
۲- با دغل‌کاری پيرامون کمبودهای رژيم در سوريه، مانند نبود دمکراسی و انحصار قدرت به دست حزب حاکم، جهت اعمال فشار به رژيم برای در پيش گرفتن برخی تغييرات داخلی، استفاده می‌شود، در حالی‌که هر تغيير داخلی بايد به عنوان بخشی از حاکميت ملی هر کشوری صورت پذيرد.

در واقع، چند تظاهرات اعتراضی در مارس گذشته شروع شد و خواهان اصلاحات اجتماعی، اقتصادی، و دمکراتيک گرديد. اکثريت اين تقاضاها، به مثابه يک راه مقابله با تأثيرات منفی اجرای برنامۀ ليبرالی در اقتصاد، و معامله‌ای که با صندوق بين‌المللی پول صورت گرفت، و منتقل کردن سوريه به يک اقتصاد بازار، مورد پشتيبانی حزب ما قرار گرفت. تأثيرات برای سطح زندگی فقرا و اقشار ميانی مرگبار بودند.

از طريق مطبوعات حزبی، ديدارها يا يادداشت‌های رسمی، به طور مستمر به رهبری سياسی کشور هشدار داده شده بود- که آخرين آن پنج هفته پيش بود. تظاهرات مسالمت‌آميز بودند.

کمی بعد، تظاهرات مورد سوءاستفاده بنيادگرايان مذهبی و گروه‌های راديکالی قرار گرفت که ايده‌ئولوژی آن‌ها به قرون وسطا برمی‌گردد.

تظاهرات مسالمت‌آميز به درگيری‌های مسلحانه‌ای تغيير يافت که هدفی به جز اصلاحات اجتماعی و سياسی را دنبال می‌کرد. نيروهای امنيتی رسمی، در مقابله با اين تظاهرات اشتباهات چندی مرتکب شدند که غيرقابل توجيه است. نتيجتاً، کنش، موجب واکنش شد. شماری از غيرنظاميان و سربازان کشته شدند. باندهای مسلحی تشکيل شدند، که به دارايی‌های عمومی و خصوصی حمله می‌کردند، و در داخل برخی شهرها که در آن‌ها دست بالا را داشتند، سنگربندی می‌کردند. طی چند ماه گذشته، اين باندها سخت سرگرم ايجاد پايگاه‌های مسلح در مناطق مرزی بين سوريه- در يک سو- و ترکيه، لبنان، اردن، و عراق- در سوی ديگر- بودند تا ادامه جريان اسلحه و تجهيزات کمکی را از طريق آن‌ها تضمين نمايند.

معهذا، باندها موفق نشدند پايگاه‌های مرزی باثباتی ايجاد نمايند. اين موجب کشته شدن صدها غيرنظامی و سرباز شد- يعنی بيش از ۲٫۰۰۰ قربانی داشت. در عين حال دربارۀ چند رويداد مبالغه شد. واقعيات وارونه نشان داده شدند. به‌روز ‌شده‌ترين تجهيزات الترونيکی و رسانه‌ای مورد استفاده قرار گرفت تا نشان داده شود که ارتش سوريه به طور کامل مسؤول اين اقدامات است، و اين‌که باندهای مسلح، ابداً، کم‌ترين مسؤوليتی ندارند.

در نتيجه فشار رويدادها، دولت اصلاحات اجتماعی و دمکراتيک چندی را در پيش گرفت، از آنجمله است: لغو  مقرارت اضطراری، دادگاه‌های ويژه، و قانونی دانستن تظاهرات مسالمت‌آميز. اخيراً يک قانون جديد انتخابات و قانونی که به احزاب سياسی غيرقانونی اجازه فعاليت می‌دهد به تصويب رسيد. تدارکات برای يک قانون اساسی جديد يا اصلاح شده، صورت می‌گيرد.

قوانين جديد حاکم بر رسانه‌ها و اداره محلی امور نيز تصويب شده است.

هدف اين قوانين و رويه‌ها عبارت است از: در هم‌شکستن انحصار قدرت حزب حاکم بعث، ايجاد يک جامعۀ کثرت‌گرا و دمکراتيک، تضمين آزادی عمومی و خصوصی، کمک به استقرار آزادی بيان و آگاهی، و حق اپوزيسيون برای فعاليت سياسی مسالمت‌ آميز.

علی‌رغم ملاحظات ما پيرامون برخی ماده‌ها، اين قوانين بسيار مهم اند. برای بيش از چهل سال، حزب ما برای تصويب چنين قوانينی مبارزه کرده است. اگر اين قوانين به اجرا گذاشته شوند، می‌توانند گام مهمی در جهت گذار سوريه به يک جامعه دمکراتيک و کثرت‌گرا باشند.

بخش‌های بزرگی از اپوزيسيون ملی مسالمت‌گرا از اين‌ها استقبال کرده اند، در حالی که بنيادگرايان و اپوزيسيون مسلح جملگی به شعار سرنگون کردن رژيم چسبيده اند، و به تنش و تلاش‌های گروه‌گرايانه دامن می‌زنند.

تلاش برای نشان دادن مشکل به عنوان يک درگيری گروه‌گرايانه و فرقه‌ای، تقلب آشکار و وارونه کردن حقايق است.

ما می‌توانيم اوضاع را به صورت زير خلاصه کنيم:
● تنش مسلحانه در شهرها و شهرک‌های سوريه کاهش يافته است. باندهای مسلح شکست سختی متحمل شده اند. معهذا، برخی از آن‌ها قادرند فعاليت‌های خود را از سر گيرند.
● تظاهرات مسالمت‌آميز ناپديد نشده اند و با آن‌ها با خشونت مقابله نمی‌شود، مگر آن‌که با فعاليت‌های خشونت‌آميز همراه باشند.
● دولت از اپوزيسيون ملی خواسته است در گفت‌و‌‌گوی سياسی جامع با هدف کمک به‌ رسيدن به گذار مسالمت‌آميز به دمکراسی و کثرت‌گرايی شرکت نمايند. آن گفت‌وگو با دشواری‌های زيادی، مانند فشار گروه‌های مسلح وابسته به حمايت از خارج، که مخالف گفت‌وگوی مسالمت‌آميز و مخالف يک راه‌حل مسالمت‌آميز هستند، رو‌به‌روست.
● تهديدات امپرياليستی و استعماری عليه سوريه افزايش يافته است. البته اين تهديدات با دشواری‌های زيادی رو‌به‌رو هستند، و ما بايد برای مقابله با آن‌ها آماده شويم.

تا آنجا که به شرايط در کشور ما مربوط می‌شود، اوضاع به صورت زير است:
- جنبش‌های اعتراضی هنوز در سطوح مختلف وجود دارند. آن‌ها از استان به استان فرق می‌کنند. می‌توان ديد که اکثر حرکات از مساجد، مناطق روستايی و زاغه‌نشين‌ها شروع می‌شوند، و به سمت مراکز شهرها حرکت می‌کنند.
- حرکات در ميان اقليت‌های قومی يا مذهبی نادر است. در کارخانه‌ها، دانشگاه‌ها و اتحاديه‌های کارگری هيچ حرکتی به چشم نمی‌خورد.
- در درون محافل بورژوازی بزرگ، چه صنعتی يا اقتصادی، به ويژه در شهرهای حلب، اللَاذِقِيَّة‎، و دمشق، حرکتی وجود ندارد.
- در داخل طوايف و قبايل حرکتی وجود ندارد.
- اپوزيسيون از طيف وسيع و گوناگونی از احزاب تشکيل می‌شود. برخی ميهن‌دوست بوده، با مداخله خارجی و باندهای مسلح مخالف اند. به علاوه، اخوان‌المسلمين وجود دارد که فعال‌ترين و سازمان‌يافته‌ترين حزب در داخل و خارج کشور محسوب می‌شود.

هم‌چنين، چند گروه سنتی با سمت‌گيری‌های مختلف وجود دارد، که نفوذ آن‌ها در گردهم‌آيی‌ها و تظاهرات در مناطق مختلف به وضوح بسيار معلوم است. اين گروه‌ها اهداف و نيّات خود را که نوعاً ارتجاعی و گروه‌گرايانه است، پنهان نمی‌کنند.

در صحنه، فعال‌ترين و مهم‌ترين گروه‌ها از شروع تظاهرات تاکنون [گروه‌های] هماهنگی‌ محلی هستند که شامل گروه‌های مختلف جوانانی می‌شود که به جز شعار «مرگ بر رژيم» فاقد هرگونه برنامه ايده‌ئولوژيک يا سمت‌گيری روشن هستند. آن‌ها تحت تأثير فشار خارجی و داخلی قرار دارند.
- اپوزيسيون در خارج عمدتاً از روشنفکران، سنت‌گرايان و اشخاصی که از رژيم الاسد کناره گرفتند و اکنون دارای برخی عقبه‌ها هستند (مانند خدام و رفا)، تشکيل می‌شود.

اين نيروها، طی دوره گذشته، با هدف بسيج نيروها و هماهنگ کردن مواضع، چند کنفرانس در خارج برگزار کردند (به غير از نشستی که در هتل سمير اميس دمشق از طرف اپوزيسيون داخلی برگزار شد). اختلافات ايده‌ئولوژيک، سياسی، هم‌چنين اختلاف منافع بر آن‌ها غالب است. برخی نيروهای اپوزيسيون در خارج برای کسب حمايت خارجی و نيروهای استعماری سخت فعاليت می‌کنند.
- تاکنون ايالات متحده، فرانسه و بريتانيا کارزار بين‌المللی تهديدات و ارعاب عليه رژيم در سوريه را با هدف تحميل هر چه بيش‌تر بسته‌های تحريم به سوريه، به ويژه تحريم از طرف شورای امنيت سازمان ملل و ديگر سازمان‌های بين‌المللی را هدايت می‌کنند؛ روسيه و چين به مخالفت با تحميل آن تحريم‌ها و رويه‌ها ادامه می‌دهند. ترکيه موضعی فرصت‌طلبانه اتخاد کرده، که براساس منافع انتخاباتی، سياسی و منطقه‌ای بالا و پايين می‌رود. تقريباً می‌توان گفت که يک اتفاق‌نظر بين‌المللی در مخالفت با اقدامات نظامی مستقيم عليه سوريه، شبيه آنچه که در ليبی اتفاق افتاد، وجود دارد، به شرط اين‌که جامعه عرب يا شورای امنيت سازمان ملل قطع‌نامه‌هايی را تصويب نکنند که راه را به سوی آن هموار نمايد. کشمکش بر سر اين موضوع بسيار شديد است.
- به استثنای قطر که نقش حياتی و مهمی را در توطئه عليه سوريه بازی می‌کند، در جهان عرب نظرات و مواضع گوناگونی نسبت به اوضاع در سوريه وجود دارد.
- روز‌به‌روز، اوضاع اقتصادی بدتر می‌شود، و فشار بر شرايط زندگی توده‌ها افزايش می‌يابد.
- رژيم منسجم است و از ظرفيت‌های بالايی برخوردار است. پنج ماه بعد از شروع رويدادها، هيچ‌يک از نهادها (حزب، ارتش، امنيت، مؤسسات دولتی، سفارت‌خانه‌ها، سازمان‌های مردمی، سنديکاها، جبهه ملی مترقی ...) هرگز هيچ انشعابی را تجربه نکرده اند.
مطمئناً، تصوير ايستا نيست، و بايد براساس ديناميسم‌ها، متغيرها و تحولات روز‌به‌روز آن ارزيابی شود.

سناريوهای محتمل:
- بحران ممکن است برای يک مدت طولانی ادامه يابد، و به بلايا، خونريزی و مصايب بيش‌تری منجر شود.
- فروپاشی که به هرج‌و‌مرج سراسری انجاميده، يک جنگ داخلی يا چيزی شبيه آن ممکن است اتفاق بيافتد و راه را برای مداخله خارحی هموار سازد.
- ممکن است يک شکاف آشکار در اپوزيسيون رخ دهد، بخشی از آن را وادار نمايد يک گفت‌و‌گوی جدی با رژيم را برای رسيدن به يک قرارداد اجتماعی جديد در کشور بپذيرد.
- نيروهای رژيم به تفاوت در رويکردها و به «بی‌حرکتی» پايان دهند.
دو نتيجه محتمل وجود دارد: يا حرکت به سمت رسيدن به يک راه‌حل سياسی برای بحران و ممکن ساختن يک پايان سريع و محکم، يا ادامه توسل به برخوردهای امنيتی به بحران به هر قيمت ممکن.
 
مشکل بتوان مسيری را که يک راه‌حل قطعی را ممکن می‌سازد، پيش‌بينی کرد.
- برخی رويدادهای غيرمترقبه ممکن است اتفاق بيفتد، همه طرف‌ها را مجبور به مصالحه، يا پذيرش معامله‌ای بنمايد که جهت کمک به کشور برای خروج از تونلی که در آن قرار دارد، از طرف قدرت‌های خارجی تحميل شود.

حزب اکنون کجاست؟
ابتداً، مايليم توجه شما را به اين جلب کنيم که حزب ما در سال ۲۰۰۵ در آستانه دهمين کنگره حزب بعث يادداشتی به رهبری منطقه‌ای فرستاد. حزب [ما]خواهان آن شد که دولت از حزب جدا شود، دمکراسی و آزادی‌ها تضمين شوند، مقررات اضطراری لغو شوند، يک قانون دمکراتيک برای احزاب تصويب گردد، زندانيان سياسی و عقيدتی آزاد شوند، به سلطه حزب بعث در سنديکاها پايان داده شود، با فساد مبارزه شود و غيره.
علاوه براين، مايليم اضافه کنيم که حزب، در تمام اسناد مصوب طی دوره گذشته اعلام کرده است که از موضع ملی سوريه حمايت می‌کند.

برای رسيدن به اين هدف، نيازهای اجتماعی، اقتصادی و دمکراتيک توده‌های مردم بايد برآورده شوند. ما در اسناد کنگره خود اين تقاضاها را  مشروحاً بررسی کرديم.

حزب ما در تحليل خود از بحران عميق و جاری کشور ما، اين را روشن کرده است که تضاد اصلی بين فرمول سياسی به کار گرفته شده برای حکومت بر کشور طی چند دهه، و تقاضاها برای دمکراسی، توسعه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مورد نياز جامعه سوريه است.

محتوای نظر ما اين است که فرمول سياسی بر انحصار قدرت از طرف حزب [بعث]، قيموميت بر جنبش مردمی و سازمان‌های آن قرار دارد. اين فرمول حزب بعث را به انحطاط و بوروکراسی، و فساد ماشين دولتی سوق داد. نتيجتاً، ضروری است که برنامه اصلاحات اقتصادی و اجتماعی مورد بازبينی قرار گرفته و با توجه به الزامات ترقی به‌روز شود.

به طور خلاصه، حزب ما معتقد است که جوهر بحران کنونی عدم تناسب بين ساختار رژيم و وظايف سوريه است. در عين حال، حزب تأکيد کرده است که دشمن و نيروهای امپرياليستی برای تقويت سطح توطئه عليه سوريه بيش‌ترين استفاده را از اين عدم تناسب داخلی برده، و آن را به عنوان اسب تروا در خدمت تأمين هدف خود، آن‌طور که در بالا به آن اشاره شد، به کار گرفته است.

براين اساس، حزب کمونيست سوريه (متحد)، نسبت به گزينه لازم، در يک سو، و ابزار لازم برای رسيدن به اين هدف، در سوی ديگر، بی‌طرف نيست.

راه‌حل سياسی و تداوم يک اصلاحات واقعی و راديکال تنها راه برون‌رفت از بحران است. رويه‌های امنيتی به افزايش عناصر بحران و ژرفش هر چه بيش‌تر آن و خالی شدن محتوای اصلاحات کمک می‌کنند.

ما اعلام می‌کنيم که وضعيت کنونی به يک گفت‌وگوی سازنده و صادقانۀ همه نيروهای صادق و ميهن‌دوست، بدون توجه به اختلاف‌نظر يا ديدگاه آن‌ها، برای رسيدن به يک توافق يا يک برنامه اصلاحات راديکال در خدمت نيازهای توده‌های مردم و تضمين ايجاد يک حکومت مدنی سکولار و دمکراتيک مخالف طرح‌های امپرياليستی و اسرائيلی در  منطقه، نياز دارد.

اگر گفت‌وگو وجود يک فضای مناسب را ضروری می‌سازد، خود گفت‌وگو ممکن است به ايجاد آن فضا کمک نمايد، زيرا گزينه‌های ديگر فقط به خون‌ريزی بيش‌تر، به مصايب بيش‌تر برای کشور و مردم منتهی می‌شوند.

رفقای گرامی؛
نظر به ضعف رسانه‌های جمعی سوريه در مقابله با رسانه‌های غول‌پيکر امپرياليستی، و بسيج نيروها در سراسر جهان عليه سوريه، و ائتلاف ضد‌سوريه متشکل از قدرت‌های امپرياليستی به علاوۀ دست‌نشاندگان آن‌ها در منطقه- از آن‌جمله ترکيه که يک سياست پراگماتيستی شريک شدن در هژمونی قدرت‌های غربی در منطقه را در پيش گرفته است- نظر به همه اين‌ها، حزب ما اميدوار است که تمام احزاب کمونيست، کارگری و دمکراتيک در جهان اين توضيحات روشن‌کننده را جهت اطلاع افکار عمومی در کشورهای خود پخش نمايند.

هم‌چنين، از اين احزاب می‌خواهيم [همبستگی] با سوريه را مستحکم نمايند، زيرا سوريه مهم‌ترين کشور عربی
است که در مقابل طرح‌های امپرياليستی برای سطله بر منطقه مقاومت می‌نمايد، و استوار با طرح آمريکايی-اسرائيلی برای تجزيه منطقه به چندين واحد سکتاريستی که کنترل آن‌ها آسان خواهد بود، مخالفت می‌ورزد. سوريه هم‌چنين از مقاومت ملی در فلسطين، لبنان و عراق حمايت می‌کند. به علاوه، سوريه از حق مردم فلسطين برای آزادی اراضی خود و تأسيس يک حکومت ملی با پايتخت آن در بيت‌المقدس حمايت می‌کند.

 

 

دمشق
۱۷ سپتامبر ۲۰۱۱
حنين نمر
دبيراول حزب کمونيست سوريه (متحد)


 
برای متن عربی و انگليسی اين نامه به نشانی زير مراجعه نماييد:
http://www.edalat.org/sys/content/view/6450/59/
 


September 26th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی